۱) یه عمری گفتند «شاه گناهش همین بود که میگفت آنچه که من میگویم، نه آنچه ملت میخواهد.» گفتند «امروز هر کس این منش را تکرار کند کاری مطرود و محکوم را انجام داده است.»
- حالا میگویند "در نظام اسلامي، ولايت و مشروعيت ولي فقيه از سوي خداوند، پيامبر و معصومين است و اينگونه نيست كه مردم به ولي فقيه مشروعيت بدهند تا هر زمان كه بخواهند او را عزل كنند!" ---> یعنی ملت هیچ
- حالا میگویند "در نظام اسلامي، ولايت و مشروعيت ولي فقيه از سوي خداوند، پيامبر و معصومين است و اينگونه نيست كه مردم به ولي فقيه مشروعيت بدهند تا هر زمان كه بخواهند او را عزل كنند!" ---> یعنی ملت هیچ

۲) یه عمری گفتند «دیانت ما عین سیاست ماست و سیاست ما عین دیانت ما»؛ داستانها در وصف ۱۵ خرداد تراشیدند و کتابهای تاریخ را پر از تجلیل روحانیونی کردند که اظهار نظر سیاسی کردهاند. آنها را روحانیت همیشه بیدار و همیشه در صحنه خواندند.
- حالا دادستان ويژه روحانيت قم میگوید: روحانيون از موضع گيری سياسی خودداری کنند تا چهره روحانيت از سياست زدگی به دور باشد! فرمودهاند در امور سياسی دخالت نکنند و فقط زمينه های اصلاح جامعه را فراهم کنند و فعاليت هايشان ارشادی باشد. ---> یعنی فضولی در کار سیاست به شما نیامده شما فقط مردم را امر به معروف و نهی از منکر کنید. ما خودمان خدا شدهایم و دیگر به اظهار نظر شما احتیاج نداریم.
موارد دیگر را بعداً مینویسم. شما هم اگر دارید با نوشتن در قسمت کامنتها به این لیست اضافه کنید.