اینها عناوین کسی است که در چند سال اخیر و به ویژه در چند هفته اخیر یکی یکی از دستشان داده و به مرز بیهویتی رسیده است.
معظم؟! کدام معظم؟
مدتی است که در بیانیههای شخصیتها و حتی تیتر برخی روزنامههای داخل کشور عنوان «رهبر معظم» به «مقام رهبری» تنزل پیدا کرده است.
دیکتاتورهای جهان که اثری از عظمت و بزرگی در منش آنها نیست در عوض عنوان «کبیر» و «بزرگ» و «معظم» را برمیگزینند تا خود را هم وزن بزرگان جلوه دهند (نمونه دیگر آن رهبر معظم کره شمالی). اما این بزرگی کجا و بزرگ منشی کسانی چون کوروش بزرگ کجا.
رهبر؟! کدام رهبر؟
ظاهراً این روزها ایشان نصیبی هم از «رهبری» کشور ندارند. موسوی، کروبی، خاتمی و هاشمی عملا و علنا به خط و نشان کشیدنهای او در نماز جمعه بی اعتنایی کردند و با بیانیهها، خطبهها و فراخوانهای خود نشان دادند که «رهبری» خیل عظیمی از مردم در دست آنهاست.
دهن کجی کسی که «نظرش را به نظر خود نزدیکتر» میدید هم مزید بر علت شده است. لااقل آقای کروبی زمانی که رئیس مجلس بود، در ماجرای لایحه اصلاح قانون انتخابات بالافاصله بعد از دریافت فرمان خامنهای آنرا «حکم حکومتی» خطاب کرد و فاتحه لایحه را خواند. اما این احمدی نژاد کوتوله پشیزی هم برای نوشته خامنهای ارزش قائل نشد. تنها بعد از انتشار نامه به خاطر حفظ حمایت علما و جناح حامیش رحیم مشایی را برکنار کرد. بعد هم که فهمید دیر شده، برای اینکه ثابت کند خامنهای رهبر نیست، وزیری را که مستقیماً با نظر رهبری انتخاب میشد (وزیر اطلاعات) عزل کرد و مشایی را هم رئیس دفتر خود کرد. چنین حرمت شکنی را نه خاتمی و نه احتمالا موسوی میتوانستند با خامنهای بکنند.
انقلابی؟! کدام انقلابی؟
البته قبای رهبری «انقلاب» مدتهاست که به تن ایشان بزرگی میکند. اما کافی است به لیست مخالفان امروز ایشان نگاهی بیاندازید تا ثابت شود فاصله ایشان با «انقلاب» هم نجومی است:
آیتالله منتظری؛ تئوریسین ولایت فقیه، و اولین جانشین آیتالله خمینی
آیتالله هاشمی رفسنجانی: از ارکان انقلاب، رئیس مجلس و رئیس جمهور پیشین، رئیس شورای تشخیص مصلحت و مجلس خبرگان رهبری
حجت الاسلام سید محمد خاتمی: رئیس جمهور دو دورهای
دیکتاتورهای جهان که اثری از عظمت و بزرگی در منش آنها نیست در عوض عنوان «کبیر» و «بزرگ» و «معظم» را برمیگزینند تا خود را هم وزن بزرگان جلوه دهند (نمونه دیگر آن رهبر معظم کره شمالی). اما این بزرگی کجا و بزرگ منشی کسانی چون کوروش بزرگ کجا.
رهبر؟! کدام رهبر؟
ظاهراً این روزها ایشان نصیبی هم از «رهبری» کشور ندارند. موسوی، کروبی، خاتمی و هاشمی عملا و علنا به خط و نشان کشیدنهای او در نماز جمعه بی اعتنایی کردند و با بیانیهها، خطبهها و فراخوانهای خود نشان دادند که «رهبری» خیل عظیمی از مردم در دست آنهاست.
دهن کجی کسی که «نظرش را به نظر خود نزدیکتر» میدید هم مزید بر علت شده است. لااقل آقای کروبی زمانی که رئیس مجلس بود، در ماجرای لایحه اصلاح قانون انتخابات بالافاصله بعد از دریافت فرمان خامنهای آنرا «حکم حکومتی» خطاب کرد و فاتحه لایحه را خواند. اما این احمدی نژاد کوتوله پشیزی هم برای نوشته خامنهای ارزش قائل نشد. تنها بعد از انتشار نامه به خاطر حفظ حمایت علما و جناح حامیش رحیم مشایی را برکنار کرد. بعد هم که فهمید دیر شده، برای اینکه ثابت کند خامنهای رهبر نیست، وزیری را که مستقیماً با نظر رهبری انتخاب میشد (وزیر اطلاعات) عزل کرد و مشایی را هم رئیس دفتر خود کرد. چنین حرمت شکنی را نه خاتمی و نه احتمالا موسوی میتوانستند با خامنهای بکنند.
انقلابی؟! کدام انقلابی؟
البته قبای رهبری «انقلاب» مدتهاست که به تن ایشان بزرگی میکند. اما کافی است به لیست مخالفان امروز ایشان نگاهی بیاندازید تا ثابت شود فاصله ایشان با «انقلاب» هم نجومی است:
آیتالله منتظری؛ تئوریسین ولایت فقیه، و اولین جانشین آیتالله خمینی
آیتالله هاشمی رفسنجانی: از ارکان انقلاب، رئیس مجلس و رئیس جمهور پیشین، رئیس شورای تشخیص مصلحت و مجلس خبرگان رهبری
حجت الاسلام سید محمد خاتمی: رئیس جمهور دو دورهای
مهندس سیدمیرحسین موسوی: دو دوره نخست وزیر و منتخب خود آیتالله خمینی
حجت الاسلام مهدی کروبی: رئیس مجلس شورای اسلامی، از یاران اولیه آیتالله خمینی
آیات و آیات عظام: جلال الدین طاهری (امام جمعه و نماینده پیشین آیتالله خمینی در اصفهان)، یوسف صانعی (از بزرگترین مراجع تقلید شیعه)، اسدالله بیات زنجانی (از مراجع شیعه)، موسوی اردبیلی (دادستان پیشین انقلاب به دستور آیتالله خمینی و یکی از مراجع بزرگ)، علی محمد دستغیب (از مراجع شیعه و عضو مجلس خبرگان رهبری)، آیت الله سیدحسین موسوی تبریزی ( قاضی شرع آذربایجان و دادستان کل انقلاب در دوران آیتالله خمینی و دبیر مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم) ...
آیتالله؟! کدام آیتالله؟
با این حساب «آیتالله» بودن ایشان که از همان ابتدا عاریتی بود حالا کم رنگ تر هم شده است. افول جایگاه روحانی او تا بدان حد است که ذوب شدگان ولایت به جعل خبر پرداختند و از حمایت ۵۰ تن از اعضای مجلس خبرگان خبر دادند که با واکنشهای منفی و تکذیب مواجه شد. لازم به ذکر است که اعضای مجلس خبرگان کلا ۸۶ نفر هستند که حتی اگر خبر جعلی ۵۰ نفر هم درست بود باز افتضاحی بزرگی به حساب میآید چون خبر از عدم حمایت ۳۶ عضو خبرگان رهبری میداد!
سید؟ کدام سید؟
«رهبری»، «عظمت»، و «آیتالله» بودن ایشان که رفت میماند «سیدی» و «خامنهای».
برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی، حکومت تحت زعامت ایشان را «یادآور دوران سیاه ستمشاهی» و در نتیجه طاغوتی توصیف کردند. اوصاف «جائر، فاسد و فاسق» برای نظامش به کار رفت، حکومتش به حکومت اموی تشبیه شد (که منسوب است به بنی امیه، معاویه و یزید و در تقابل با حکومت علویِ منسوب به علی). اخیرا هم بازجویان زندان ایشان را «نامسلمان، قاتل و جانی» خواندند.
خامنهای
تنها میماند «خامنهای» که آبروی آن هم توسط همین آقای میرحسین موسوی که اهل خامنه است فعلاً حفظ میشود.
نوشته: میرزا
با این حساب «آیتالله» بودن ایشان که از همان ابتدا عاریتی بود حالا کم رنگ تر هم شده است. افول جایگاه روحانی او تا بدان حد است که ذوب شدگان ولایت به جعل خبر پرداختند و از حمایت ۵۰ تن از اعضای مجلس خبرگان خبر دادند که با واکنشهای منفی و تکذیب مواجه شد. لازم به ذکر است که اعضای مجلس خبرگان کلا ۸۶ نفر هستند که حتی اگر خبر جعلی ۵۰ نفر هم درست بود باز افتضاحی بزرگی به حساب میآید چون خبر از عدم حمایت ۳۶ عضو خبرگان رهبری میداد!
سید؟ کدام سید؟
«رهبری»، «عظمت»، و «آیتالله» بودن ایشان که رفت میماند «سیدی» و «خامنهای».
برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی، حکومت تحت زعامت ایشان را «یادآور دوران سیاه ستمشاهی» و در نتیجه طاغوتی توصیف کردند. اوصاف «جائر، فاسد و فاسق» برای نظامش به کار رفت، حکومتش به حکومت اموی تشبیه شد (که منسوب است به بنی امیه، معاویه و یزید و در تقابل با حکومت علویِ منسوب به علی). اخیرا هم بازجویان زندان ایشان را «نامسلمان، قاتل و جانی» خواندند.
خامنهای
تنها میماند «خامنهای» که آبروی آن هم توسط همین آقای میرحسین موسوی که اهل خامنه است فعلاً حفظ میشود.
نوشته: میرزا