سالها پیش به خاطر یک پروژۀ تحقیقی کتاب «حکومت در اسلام» را مطالعه کردم و به مطالبی برخوردم که عرق شرم بر پیشانی هر ایراندوستی مینشاند. سخنرانان در سومین کنفرانس اندیشه اسلامی (۱۳۶۳) مطالبی را در جمع همفکران خود مطرح کرده بودند که شاید تحملشان، حتی در فضای انقلابی آن روزگار، برای عموم مردم سخت میبود. آیتالله خمینی از «اشدّاء علی الکفار گفته بود و از کشتن و زدن و حبس کردن»، احمد جنتی هم قانونگذاری را مصداق کفر به شارع اعظم دانسته بود، و مکارم شیرازی هم به مغایرت مطلق دموکراسی با اصل ولایت فقیه فتوی داده بود. در آخرین پست خودم در این وبلاگ بخشی از سخنرانی سید علی خامنهای را نقل کرده بودم. اما امروز سخنان سید حسن نصرالله، رهبر حزبالله لبنان، را شنیدم و به یاد قسمتی دیگری از مطالب این کتاب افتادم که ارتباطی نزدیکی با افکار نصرالله داشت. محمد مهدی شمسالدین، از روحانیون لبنانی، سخنران دیگری بود در همان کنفرانس. شمسالدین گفته بود:
«... جمهوری اسلامی ایران، یک دولت اسلامی به معنای کامل کلمه است و حکومت جمهوری اسلامی ایران نیز یک حکومت اسلامی به تمام معنی الکلمه میباشد. زیرا یک ملت ایران ملتی است مسلمان با محتوای فرهنگی سازندهاش که اسلام است و اسلام به عنوان عقیده، قانون و اخلاق میباشد و هیچگونه محتوای فرهنگی قدیم و جدید دیگر ندارد زیرا تاریخ قدیمش، قبل از اسلام، تاریخی است که رابطهاش در باطن نفوس و در ظاهر زندگی، گسسته و منقطع شده است و کوششی که برای بیگانه کردن اسلام در عصر جدید صورت میگیرد کوششی است مزورّانه که میخواهد تمدن و فرهنگ غربی را که از اسلام بیگانه و با روح اسلام دور است، با آن ممزوج کرده و آنرا به عنوان «جایگزینی» برای اسلام نشان دهند و اسلام را به یک حالت فرهنگی صرف که در حاشیه زندگی است نه در متن آن تبدیل سازند.»[۱]
آیا بی توجهی و حتی تخریب بناهای باستانی، حذف تاریخ شاهنشاهی از دروس آموزشی، تلاش برای جایگزین کردن عید قدیر به جای عید نوروز، و اقدامات ایرانی ستیزانۀ دیگر زاییدۀ چنین تفکری نیستند؟
اما جدا از نفی هویت مستقل ایرانی، نکته بارز دیگری هم در اظهارات «سید» حسن نصرالله وجود داشت که آشنایان به علم کلام شیعی معنی آن را به خوبی درک میکنند. شیعیان معتقدند که شایستگی تشکیل حکومت تنها به امامانی تفویض شده که از خاندان پیامبر باشند. ریشۀ اختلاف در مورد نظریۀ ولایت فقیه نیز به همین نکته باز میگردد. برخی معتقدند در زمان غیبت امام معصوم، کس دیگری شایستگی نشستن بر مسند حکومت ندارد و برخی هم آنر تحت شرایطی پذیرفته و ولایت فقها را به عنوان نایبان عام امامان معصوم مشروع و بلکه واجب نیز دانستهاند. شاید تأکید «سید» حسن نصرالله بر «سید» بودن روحالله خمینی، و علی خامنهای برای راضی کردن آن عده از شیعیان عرب باشد که ولایت فقیه را هم تنها از سلاله پیامبر میپذیرند و نه از یک فقیه ایرانی!شاید به لبنانیهای نگران هم پیام میدهد که نترسید ما مستعمرۀ ایران عجم نشدهایم، و رهبران ایران از خودمان هستند «پدر در پدر عرب»!
بخشی از ترجمه سخنرانی: " ... شاید منظور، ایران باشد اما در ایران امروز چیزی به نام پارسی سازی یا تمدن پارسی پیدا نمی شود. آنچه در ایران هست تمدن اسلامی است. آنچه در ایران هست دین محمد عرب هاشمی مکی قریشی تهامی مضری [اشاره به نسب عربی و اجداد پیامبر اسلام] است و بنیانگذار جمهوری اسلامی پدر در پدر عرب بوده و فرزند پیامبر خدا محمد است که درود خداوند بر او و خاندانش باد. امروز رهبر در جمهوری اسلامی، امام سید خامنه ای قریشی هاشمی، فرزند پیامبر خدا و فرزند علی بن ابی طالب و فاطمه زهراست که عرب بودند. شاید منظور ایران باشد ..."[۲]
-----------------------------------
[۱] کتاب: حکومت در اسلام - سومین کنفرانس اندیشه اسلامی [بهمن ۱۳۶۳]، ص۲۷۳
ناشر: سازمان تبلیغات اسلامی، معاونت فرهنگی
چاپ: بهمن ۱۳۶۴، تهران
[۲] ترجمه فارسی سخنرانی حسن نصرالله از بی بی سی فارسی
---------------------------------------------
آیا بی توجهی و حتی تخریب بناهای باستانی، حذف تاریخ شاهنشاهی از دروس آموزشی، تلاش برای جایگزین کردن عید قدیر به جای عید نوروز، و اقدامات ایرانی ستیزانۀ دیگر زاییدۀ چنین تفکری نیستند؟
اما جدا از نفی هویت مستقل ایرانی، نکته بارز دیگری هم در اظهارات «سید» حسن نصرالله وجود داشت که آشنایان به علم کلام شیعی معنی آن را به خوبی درک میکنند. شیعیان معتقدند که شایستگی تشکیل حکومت تنها به امامانی تفویض شده که از خاندان پیامبر باشند. ریشۀ اختلاف در مورد نظریۀ ولایت فقیه نیز به همین نکته باز میگردد. برخی معتقدند در زمان غیبت امام معصوم، کس دیگری شایستگی نشستن بر مسند حکومت ندارد و برخی هم آنر تحت شرایطی پذیرفته و ولایت فقها را به عنوان نایبان عام امامان معصوم مشروع و بلکه واجب نیز دانستهاند. شاید تأکید «سید» حسن نصرالله بر «سید» بودن روحالله خمینی، و علی خامنهای برای راضی کردن آن عده از شیعیان عرب باشد که ولایت فقیه را هم تنها از سلاله پیامبر میپذیرند و نه از یک فقیه ایرانی!
بخشی از ترجمه سخنرانی: " ... شاید منظور، ایران باشد اما در ایران امروز چیزی به نام پارسی سازی یا تمدن پارسی پیدا نمی شود. آنچه در ایران هست تمدن اسلامی است. آنچه در ایران هست دین محمد عرب هاشمی مکی قریشی تهامی مضری [اشاره به نسب عربی و اجداد پیامبر اسلام] است و بنیانگذار جمهوری اسلامی پدر در پدر عرب بوده و فرزند پیامبر خدا محمد است که درود خداوند بر او و خاندانش باد. امروز رهبر در جمهوری اسلامی، امام سید خامنه ای قریشی هاشمی، فرزند پیامبر خدا و فرزند علی بن ابی طالب و فاطمه زهراست که عرب بودند. شاید منظور ایران باشد ..."[۲]
-----------------------------------
[۱] کتاب: حکومت در اسلام - سومین کنفرانس اندیشه اسلامی [بهمن ۱۳۶۳]، ص۲۷۳
ناشر: سازمان تبلیغات اسلامی، معاونت فرهنگی
چاپ: بهمن ۱۳۶۴، تهران
[۲] ترجمه فارسی سخنرانی حسن نصرالله از بی بی سی فارسی
---------------------------------------------