۱۳۸۸ مهر ۲, پنجشنبه

وقتی از مراجع تقلید هم می‌خواهند مقلد باشند

کسانیکه به ولایت فقیه معتقدند یک اصل اساسی را در مورد انسان نادیده می‌گیرند. «هیچ انسانی مصون از خطا نیست» خصوصا انسانی که از قدرت و مسئولیت برخوردار است؛ حالا اسم این قدرت را هر چه می‌خواهید بگذارید، معلم، رئیس، فرمانده، شاه، سلطان، ولی، امام، پیغمبر... برای همین باید همیشه در کنار قدرت و مسئولیت، سیستم یا سیستمهای نظارتی هم وجود داشته باشند. چرا؟ چون قدرت استبداد پرور هم هست، چون فاسد کننده هم هست، چون قدرت قابل سوء استفاده هم هست. برای خود او، و اجتماعی که بر آن قدرت و مسئولیت دارد خطرآفرین است. پدری که حرف منطقی را برنمی‌تابد و می‌گوید «حرف، حرف من است، چون من می‌گویم» می‌تواند یک خانواده را به پرتگاه تباهی بکشد. مدیری که مشاورینش هم جرأت اظهار نظر مخالف او را نداشته باشند، باعث ورشکستگی می‌شود. زعیم و حاکمی که تبعیت بی چون و چرا بخواهد، فرعون صفت و در نتیجه طاغوتی است.

در تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی هم این اصل عقلی، عرفی و دینی نظارت بر قدرت حداقل در تئوری پذیرفته شده بود. اما وقتی شما سیستم نظارت بر بالاترین مقام یک جامعه را به یک امر سابژکتیو، ماورایی، غیرقابل سنجش، و نادیده حواله کنید، نتیجه همین می‌شود که در استبداد مطلقه فقیه ایران می‌بینید. در یک چنین نظامی ناظرش هم مدیحه سرایی می‌شود متملق.

سرمایه از رجانیوز نقل کرده است که: آیت الله سید احمد علم الهدی، امام جمعه مشهد و عضو مجلس خبرگان رهبری، در رابطه با اعلام نظر برخی مراجع که روز یکشنبه به عنوان اول ماه شوال برایشان اثبات نشده بود، اظهار داشت: «... برای اینکه مردم دچار مشکل نشوند، رهبر انقلاب حکم کردند که یکشنبه عید است لذا وقتی بر اثر حکم حکومتی امر می شود که روز یکشنبه عید است، آقایان دیگر باید تبعیت کنند.»

پیشنهاد می‌کنم در تاریخ مرقوم بفرمایید که زیاده خواهی ولایت فقیه بدانجا ‌رسید که غیر از عوام، خواص را هم به تقلید فرا خواندند؛ آنهم مراجع تقلید را. عنوانش را هم بگذارید تولد پاپیسم اسلامی در ایران قرن ۲۱.

--------------------------
می‌فرمایند فقیه «منتخب» مردم نیست، «وکیل» یا «نماینده» مردم نیست،
می‌فرمایند مردم «ولایت» فقیه را «کشف» می‌کنند و بعد هم «می‌پذیرند».
انتخابی در کار نیست.
تازه کشف و پذیرش او هم در اندازه عقل و شعور عامه مردم نیست بلکه
باید «خبرگان» جامعه در اینباره به نتیجه برسند.

شاید اگر دکتر شریعتی بود به این می‌گفت «استحمار»!

0 نظرات:

ارسال یک نظر